۵/۰۶/۱۳۸۵

یک حادثه

دیشب یه اتفاق بد افتاد. یه مدته که جودو تمرین میکنم هفته ای دو سه بار. یه رفیقی هم دارم به نام یوهان که بیشتر با اون مبارزه میکنم چون وزن و قدش با من متناسب تره. خلاصه دیشب موقع مبارزه متاسفانه مچ پاش آسیب دید. وقتی داشت میخورد زمین صدای قرچ پاشو همه شنیدن. خیلی خیلی ناراحت شدم. حالا بعد از اینکه دردش کمتر شد من معذرت خواهی میکنم ازش و اون همش میگه که تقصیر تو نیست و ورزشه دیگه و پیش میاد. بعدش هم زنگ زدیم اورژانس و آمبولانس اومد و بردش. منم باهاش رفتم و وقتی که از وضعیتش مطمئن شدم برگشتم خونه که ساعت دیکه حدود 10 شب شده بود
فکر کنم تا یه مدت دیگه نتونم درست حسابی تمرین کنم

0 نظرات: