۶/۰۸/۱۳۸۶

Stratification of patients

یه ایده داشتم گفتم اینجا بنویسم هم برای خودم که یادم نره و هم برای هر کسی که شاید خواست امتحانش کنه
استفاده از دیتا ماینینگ در گروه بندی بیماران بر اساس اینکه طبق یک گایدلاین خاص درمان شدن یا نه. یعنی اگر جدول دو در دو درمان بیماران در مقابل توصیه گایدلاین رو داشته باشیم دو تا مدل درست کنیم یکی برای بیمارانی که گایدلاین توصیه کرده که درمان بشن و دیگری برای گروهی که گایدلاین توصیه کرده که درمان نباید بشن. در هر کدوم از این گروهها دو دسته بیمار وجود دارن. اونائی که درمان شدن و اونائی که نشدن. هدف هم اینه که ببینیم دیتا ماینینگ چطوری میتونه این گروهها را از هم جدا کنه
این ایده هنوز مراحل اولش هست و خوشحال میشم که اگر شما هم نظری داشتین برام بفرستین

۶/۰۷/۱۳۸۶

Haka

یه رقص جنگ سنتی این مائوریها دارن که آدم وقتی میبینه جفت میکنه از ترس. حالا تیم های ملی نیوزیلند قبل از مسابقه راگبی اینو برای حریف اجرا میکنن که روحیشون بره بالا و روحیه حریف رو هم داغون کنه. حالا شما این کلیپ رو ببینین و ببینم نظرتون چیه. من که ترسیدم خودم
راستی ما ایرانیها هیچ مراسمی قبل از نبرد نداشتیم؟ در طول تاریخ ایران همیشه در حال جنگ بوده و باید یه چیزی باشه یه جائی! کسی اطلاعی داره؟

بازگشت

این مسافرت دور دنیای منم تموم شد بالاخره. بعد از دو روز در راه بودن و طی کردن نصف کره زمین بالاخره رسیدم خونه. البته هنوزم مشکل دارم با تغییر ساعت خوابم. ساعت 3 بعداز ظهر اینجا میشه ساعت 11 شب اونجا که وقت خواب بود. چشمامو با زور باز نگه میدارم و با کمک یه قهوه سیاه خودمو میکشم تا ساعت 5 و 6 که میرم خونه. دیروز گفتم تو خونه یه چرتی بزنم که ساعت شد 9 شب یه دفعه و تازه هنوزم خوابم میومد
این سفر هم غیر از همه منافع علمی که داشت باعث شد رفیق قدیمیمو ببینم. کلی از خاطره های زمان دبیرستان و اوائل دانشگاه رو با هم مرور کردیم. خاطرات قدیمی و شیرین زمان دبیرستان و بعدم دانشگاه. جالب اینه که الان از اون موقع بیشتر از 15 سال میگذره. البته یه بار هم در مدت کوتاهی همدیگر رو در المپیاد دانشجوئی در شیراز دیدیم ولی اون مدت خیلی کوتاه بود. هنوزم بسکتبال بازی میکرد و توی زمین هر روقت میخواست نمیذاشت کسی نفس بکشه. در بریزبن رفتیم وبازی بسکتبالشو دیدم. همونطوری مثل قدیم بازی میکرد. البته من نتونستم بازی کنم ولی خیلی دلم میخواست برم توی زمین. حقیقتش هم من بسکتو در زمین وسط دانشگاه شیراز از اون یاد گرفتم و اون باعث شد که ادامه بدم بازیو. مشهد هم یه مدت بازی میکردم تا وقتی که مربی دانشگاه عوض شد و یکی اومد که دیگه حوصله آموزش دادن نداشت و فقط توپ مینداخت وسط تا دو تا تیم بازی کنن با هم. مربی قدیمی رو چون از اول شروع کرده بود به آموزش دریبل و اصول بازی بچه های قدیمی اعتراض کردن و عوضش کردن
این دیدار باعث شد تا دوباره یادم بیاد که چقدر نکات مشترک داریم با هم. حتی دورادور کلی از سریالها و فیلمها رو دنبال میکردیم. با هم دی وی دی اجرای زنده پینک فلوید رو دیدم و کلی هم حال کردیم. فکر نمیکنم که الان خیلیا با این چیزا حال کنن البته
هر جا که هستین قدر دوستای قدیمیو بدونین و مطمئن باشین که مثل اونا کم پیدا میکنین. اعتماد چیزیه که سخت بدست میاد و دوستان مورد اطمینان هم باید حفظ کرد

۶/۰۱/۱۳۸۶

بریزبن

امروز یه چند روزی میشه که برای سمینار مدینفو 2007 در بریزبن هستم. از اولش هم هوا بارونی بوده تا حالا. از جاهای دیدنی شهر فقط یه کباب فروشی نزدیک هتل رو دیدم تا حالا
روز اول که رسیدم یکی از رفقای خوب قدیمی اومد دنبالم. از رفقای دبیرستان و بعد برای مدتی که من دانشگاه شیراز بودم بهترین دوستم که همیشه با هم بودیم. یادش بخیر که چه خاطراتی داشتیم. ما یه تیم فوتبال دستی هم با هم داشتیم که نه خیلی بد بود و نه خیلی خوب. رفیقم یه ضربه آروم ولی کات دار میزد که معروف شده بود! منم که هر وقت دستم میومد فرفره میزدم
حالا رفیقم اینجا پزشکه و راضی. یکی دیگه از رفقای هم دانشگاهی رو هم قراره ببینم که با هم در مشهد همسایه هم بودیم. حالا چند هزار کیلومتر اونورتراز محلمون قراره همیدگه رو ببینیم
کمی هم از سمینار بنویسم. هر سال که میگذره میفهمم که چقدر بیسوادم. توی این سمینارا که بهترینهای دنیا میان آدم احساس حقارت میکنه. نزدیک 40 نفر فقط از کره جنوبی مقاله و پوستر دارن. هنگ کنگ چکار کرده و تمام سیستم بهداشتیشون کامپیوتریزه شده. این آسیائیها اونقدر پیشرفت کردن در طی این سالها که دیگه رسیدن به اونا هم غیر ممکن بنظر میرسه. دلم میخواست میفهمیدم هنگ کنگیا چطور در عرض 15 سال کاری کردن که از اروپا هم جلو زدن. البته اصولش معلومه: سخت کوشی و کار گروهی
دریه سری بحثهای جالبی شرکت کردم در زمینه دیتا ماینینگ. یه سری مسائلی رو فهمیدم که زیاد بهشون فکر نکرده بودم مثلا بررسی متغیرهائی که در طی زمان تغییر میکنن و چگونگی آنالیز آنها
راجع به این سفرم بیشتر مینویسم بعدا

۵/۲۶/۱۳۸۶

Bangkok

Yo mates! Now I am in Bangkok airport waiting for the flight to Sydney. Damn this airport is huge. It is very modern and clean. I ts good to relax a bit. Last night because a delay in our flight we nearly missed the London-Bangkok flight. I think we made it just with a couple of minutes margin. Now I am using the free internet in Qantas Lodge.
It is interesting to see that how this land earns all her money from tourist and increased her economy power drastically. I think they earn more than we earn from oil export.

۵/۲۵/۱۳۸۶

قطار درجه یک

علت اینی که رفقام منو اینور اونور میبرن و چرا قطار درجه یک دارم و پروازام رو هم همه رو از درجه معمولی عوض کردیم به بیزینس بعدا مینویسم. تمام اینکارها یه هفته قبل از مسافرتم انجام شد یعنی تعویض همه بلیطام. البته اینا رو همشو همسرم انجام داد وگرنه من این سفر مهم رو میخواستم کنسل کنم. این سفر رو هم برای ارائه یه مقاله در سمینار مدینفو 2007 در بریسبین استرالیا انجام میدم.
پشت صندلی من یه زن و شوهر پیر سوئدی توی ایستگاه نورشوپینگ که شهر نزدیک ما هستش سوار شدن. توی این واگن علاوه بر اینترن مجانی، میوه، قهوه و آب هم مجانی هستش. من یه نارنگی ورداشتم که راحت پوستشو میشه کند که از بد شانسی از اون پوست محکمها بود! خلاصه همه دستم کثیف شد و یکی دو قطره هم از آبش روی پیرهنم ریخت. پیرمرد پشت سری خواست بره از این چیزا بیاره به زنش گفت چی میخوای زنه یه لیست بلندبالا تحویلش داد. مرد جواب داد که توی این لیستت فقط قهوه مجانیه و اگر بقیه رو میخواد باید براشون پول داد. پیر زن هم گفت که نمیخواد و فقط براش قهوه و میوه بیاره. فکر میکردم که فقط ما ایرانیا جنس مفت دوست داریم ولی مثل اینکه این سوئدیها هم دوست دارن. کیه که بدش بیاد

سفر به استرالیا

سفر من هم به استرالیا آغاز شد. الان هم دارم از اینترنت مجانی توی قطار اکس 2000 استفاده میکنم. یکی از رفقا زحمت کشید من رو تا ایستگاه اورد. بعد هم باید یه قطار عوض کنم در استکهلم به مقصد آرلاندا. از اونجا هم لندن بعد بانکوک و بعد سیدنی و بعد بریسبین. یکی از رفقای خوب قدیمیم هم اونجاست که میاد دنبالم فرودگاه. آدم رفیق هم زیاد داشته باشه خوبیش همینه! البته مهم داشتن رفقای با معرفته که وقتی به کمک احتیاج داری باشن برات
مسافرت رو خیلی دوست دارم فقط قسمت سختش بازرسی داخل فرودگاههاست که به جرم ایرانی بودن کلی به آدم گیر میدن و اذیت میکنن. حالا خدا کنه مودب باشن هر کاری که خواستن بکنن حتی مثل ایتالیا کفشامم در بیارن و بگردن. سختگیریا وقتی که مسافرت بین قاره ای هستش بیشتره ولی علتش رو نمیدونم

۵/۱۰/۱۳۸۶

ذخیره فایل و منقل کباب


از سایتهائی که میشه توشون فایل ذخیره کرد زیاد پیدا میشن این روزا. یکی که سوئدی هست و جدیدا سروصدا کرده اسمش دینو هستش. تا 2 گیگ میشه توش ذخیره کرد و ایمیل هم میشه درست کرد. ولی قابلیت جالبش گرفتن نسخه پشتیبان بطور خودکار از فایلهای ماست. یعنی شما دایرکتوری رو انتخاب میکنین و براش زمانبندی میکنین و خودش راس ساعت مقرر اینکار رو انجام میده. خودشون میگن که از تکنولوژی نظامی! برای اینکار استفاده میکنن. اطلاعات رو با انکریپتیشن 2048 بیت ارسال میکنن. اگر واقعا اینطور باشه که ادعا میکنن خوبه و میارزه که آدم یه امتحانی بکنه اینجا رو
اگر هم اهل کوه و دشتنوردی هستین حتما بدتون نمیاد که یه منقل که جا کم بگیره داشته باشین. این یه مدل جالبه که از استیل ضد زنگ درست شده و براحتی توی کوله پشتی جا میشه