۱۰/۱۹/۱۳۸۶

آرزوهای گیکی


همکار عزیزم آقا علیرضا منو به بازی گیگ دعوت کردن. اینهم آرزوهای بی پایان گیکی من:

از اول که بخوام شروع کنم بر میگردم به شغل اصلیم که پزشکی هستش. آرزو میکنم که در یک کلینیک بدون کاغذ کار میکردم. یعنی اینکه بیمار وقتی وارد میشد با کنترل اطلاعات بیومتریش تمام سابقه پزشکیشو میتونستم ببینم. بعد با استتوسکوپ هوشمندی که داشتم قلب و ریشو گوش میکردم و میتونستم از یه سیستم کمک تشخیصی استفاده کنم که آیا اینها طبیعی هستند یا نه و اگر نیستند مشکل چیه. همینطور که با بیمار صحبت میکردم تمام جلسه توسط یه دوربین ضبط و در سابقه بیمار ذخیره میشد. از هر وسیله پزشکی که استفاده میکردم میتونستم یه نسخه دیژیتال هم داشته باشم مثلا افتالموسکوپ با خروجی که در کامپیوتر ذخیره بشه و اگر در موردی شک داشتم بتونه کمک تشخیصی بگیرم ازش. نوار قلبی مستقیما در سیستم ذخیره میشد ومیشد بطور خودکار اونو تجزیه و تحلیل کرد

و آرزوی دیگم داشتن یه شبیه ساز پرواز اختصاصی مثل همونائی که شرکت بوئینگ داره هستش. بعد چند تا رفیق داشتم که اونها هم سیستمهای مشابهی داشتند و میتونستیم بصورت آنلاین با هم بازی کنیم. مثلا یه سیمولاتور نظامی باشه و با هم بریم بر علیه یه دشمن فرضی عملیات کنیم

آرزوی دیگه داشتن یه زندگی با حداقل اثر روی محیط زیست هستش. یه خونه که انرژیش از سلولهای آفتابی بیاد. یه ماشین کوچیک برقی که انرژی اونهم بشه از نیروگاههای خورشیدی یا بادی گرفت. بازیافت تمامی زباله های منزل رونه تنها من بلکه همه انجام بدن و دیگه کسی یه ورق کاغذ رو هم درو نندازه

در آخر هم یه وسیله کوچیک داشتم که جای موبایل، پی اس پی و پی دی ای کار میکرد

0 نظرات: