ما توی محله ای زندگی میکنیم که خارجی زیاد هست. مثلا توی ساختمون ما که شش خانواده زندگی میکنن، 4 تاشون خارجین. یکی ما، یه خانواده از ویتنام، یکی از عراق و یکی هم از سودان. توی همین ساختمون آدم کلی از اختلافات بین فرهنگهای مختلف رو میبینه. مثلا این خانواده عراقی که چند تا بچه دارن وقتی با هم حرف میزنن فکر میکنی که دارن دعوا میکنن با هم! معمولا هر جای ساختمون بری صدای اینا میاد. هفته ای هم چند بار دعوا و بزن بزن میشه بین بچه ها که دیگه تا توی کوچه صداشون میره. یه بارهم روز تعطیل بچشونو از خونه انداختن بیرون. بچه حدود یک ساعت ونگ زد بیرون در تا فکر کنم بالاخره از ترس پلیس بچه رو اوردن تو. زنه خانواده هم که مثل ابلهاست. هم من و هم همسرم چند بار بهش سلام کردیم و جواب نداده. ما هم دیگه وقتی میبینیمش تحویلش نمیگیریم. شاید فکر میکنه که عراقیها الان هر بلائی که سرشون میاد سرایرانیهاست حتما. اینا هم مثل اینکه دائی جان ناپلئون دارن که همه چیز رو زیر سر یه کشوری میدونن
خانواده سودانیه آروم هستن. یه عطری به خودشون میزنن که مثل بوی صابون ولی 10 برابر قویتر میمونه. همیشه هم پرده های خونشون کشیدست و روز و شب نداره
خانواده ویتنامیه هم که ما بالاخره نفهمیدیم چند نفرند! از 5 نفر تا 10 نفر متغیرن و بچه هاشون همش در حال شکلات خوردن و آشغالاشو زمین انداختن هستن
همسایه روبروئی هم که سوئدیه توی خونش یه شرکت موزیک داره و توی خونه تمرین میکرد. بعضی اوقات هم مثلا ساعت 11 شب یارو قاط میزنه میبینی صدای گیتار و ارگ میاد. مام چند مرتبه زنگ زدیم و مامور ساختمون اومد و بهشون اخطار داد. بعد از اخطارا دیگه صدا ازشون در نمیاد و اگر هم بخوان تمرین کنن قبل از ساعت 11 شب تموم میکنن. مثل اینکه اگر 3 تا اخطار بگیرن باید خونه رو پس بدن به شرکت و پیدا کردن خونه توی این شهر خیلی سخته بنابراین دیگه حواسشون هست
توی ساختمونای مجاور هم یه سری عراقی هستن. حالا میگین از کجا میدونی؟ با این دلائل: داد زدن موقع صحبت کردن با هم، اومدن توی ایوان و با تلفن داد زدن یعنی صحبت کردن، نصفه شب مست اومدن خونه همدیگه و آهنگ ماشین رو تا آخر بلند کردن، کتک زدن زن و بچه و انداختنشون توی خیابان، پسرا ماشالا بازوهای ستبر و دخترا 20-10 کیلو اضافه وزن و چند تا دلیل دیگه
بابا عجب پست خاله زنکی شد این
خانواده سودانیه آروم هستن. یه عطری به خودشون میزنن که مثل بوی صابون ولی 10 برابر قویتر میمونه. همیشه هم پرده های خونشون کشیدست و روز و شب نداره
خانواده ویتنامیه هم که ما بالاخره نفهمیدیم چند نفرند! از 5 نفر تا 10 نفر متغیرن و بچه هاشون همش در حال شکلات خوردن و آشغالاشو زمین انداختن هستن
همسایه روبروئی هم که سوئدیه توی خونش یه شرکت موزیک داره و توی خونه تمرین میکرد. بعضی اوقات هم مثلا ساعت 11 شب یارو قاط میزنه میبینی صدای گیتار و ارگ میاد. مام چند مرتبه زنگ زدیم و مامور ساختمون اومد و بهشون اخطار داد. بعد از اخطارا دیگه صدا ازشون در نمیاد و اگر هم بخوان تمرین کنن قبل از ساعت 11 شب تموم میکنن. مثل اینکه اگر 3 تا اخطار بگیرن باید خونه رو پس بدن به شرکت و پیدا کردن خونه توی این شهر خیلی سخته بنابراین دیگه حواسشون هست
توی ساختمونای مجاور هم یه سری عراقی هستن. حالا میگین از کجا میدونی؟ با این دلائل: داد زدن موقع صحبت کردن با هم، اومدن توی ایوان و با تلفن داد زدن یعنی صحبت کردن، نصفه شب مست اومدن خونه همدیگه و آهنگ ماشین رو تا آخر بلند کردن، کتک زدن زن و بچه و انداختنشون توی خیابان، پسرا ماشالا بازوهای ستبر و دخترا 20-10 کیلو اضافه وزن و چند تا دلیل دیگه
بابا عجب پست خاله زنکی شد این
0 نظرات:
ارسال یک نظر