۵/۱۲/۱۳۸۵

اهدای خون قسمت دوم

امروز صبح رفتم محل اهدای خون. چون بار اول بود باید یه سری فرم راجع به سلامتی پر میکردم. سوالاش جالب بود. انگار همه چیز براشون به داخل و خارج کشورهای نوردیک تقسیم شده بود. آیا به خارج از نوردیک سفر کردین؟ آیا خارج از نوردیک در بیمارستان بستری شدین؟ و از این جور سوالا. بعدم وقتی فرم رو پر کردم و به یارو گفتم که دیابت دارم و با قرص تحت کنترل هستش یکیشون که مسن تر بود و اونطرف نشسته بود گفت نه نمیتوونین خون بدین خداحافظ! خیلی بهم برخورد. بهش گفتم که دیابتم از نوع خفیفه و فقط با قرص و رژیم تحت کنترله پفیوز باز گفت نه نمیشه خداحافظ! منم فقط از اون کسی که با ادب تر بود تشکر کردم و خداحافظی و اومدم بیرون. میدونم که مث سگ دنبال جمع کردن آدما برای اهدای خونن و تو روزنامه هم درخواست زده بودن ولی این رفتار عجیب بود. مثل همیشه فکر کردم اگر سوئدی بودم و قیافم مثل اینا بود اینجوری رفتار نمیکرد و حداقل کمی مودب تر بود. بعضی از اینا خیلی رفتارشون با خارجیا بده و بی ادبن. خاک بر سر کثافتشون کنه که اینهمه مغرورن و بی تربیت

0 نظرات: